میراثک عروسکی است که برای بچه ها از پاسداشت میراث طبیعی و فرهنگی می گوید
به گزارش تنها پیامک، ایرنا/ براساس آخرین خبرهای بدست رسیده، میراثک عروسکی است که برای بچه ها از پاسداشت میراث طبیعی و فرهنگی می گوید.
ماجرای این عروسک از اصفهان شروع شد؛ شهری با یک میدان بزرگ و جهانی به نام نقش جهان که اولین بار بچه ها با میراثک در همین میدان، همراه و ضمن آشنایی با او با یکی از نمودهای میراث فرهنگی کشور آشنا می شوند. خالق این عروسک که خود دانش آموخته موزه داری و بازسازی اشیا تاریخی و فرهنگی است، می گوید دغدغه اش آموزش، مطلعی و پاسداشت میراث فرهنگی و طبیعی به بچه ها سرزمینش است؛ بچه های که آینده این مرز و بوم هستند و باید از همین دوران کودکی از شاخصه های هویت کشورشان مطلع بشوند تا بتوانند حافظان خوبی برای آن باشند.
میراثک در واقع یک شخصیت عروسکی فانتزی ست که توانسته بچه ها را با خود در قالب سفرها و داستان ها همراه کند. آنها در عالم سفرها، داستان ها و روایت های میراثک با جلوه های میراث فرهنگی ملموس و ناملموس از بناهای تاریخی و موزه ها تا جشن های ایرانی، باورها، آداب و رسوم و فرهنگ زیست و میراث طبیعی ایران آشنا می شوند. خالق این عروسک اما سمانه آقایی است که این راه را به تنهایی شروع نموده و تنها همراه او همین عروسک با سر و شکل عجیب و غریب است که بچه ها را توانسته مجذوب خود کند.
آقایی میراثک را در نوشته هایش برای بچه ها چنین معرفی کرد: میراثک آمده تا دستهای کوچک شما را بگیرد و شما را با زیبایی های ایران آشنا کند. او از بین رنگها عاشق رنگ گنبدهای فیروزه ای مساجد است و هر روز طلوع خورشید را در شهر سراوان و غروب خورشید را در روستای جنگ تپه دیدن می نماید. از بین غذاها فسنجان و قورمه سبزی را خیلی دوست دارد. میراثک بیشتر از هر چیزی از دیو اپوش (در فرهنگ ایران، دیو خشکسالی) می ترسد. او عاشق حیوانات است و دلش برای سنجاب ها غنج می زند بویژه برای سنجاب هایی که در جنگلهای زاگرس زندگی می نمایند...
آقایی بچه ها را به همراه میراثک به منطقه ها حفاظت شده می برد و آنها را با زاغ بور، پرنده ای که در کل جهان فقط در زمین و آسمان ایران باید سراغش را گرفت آشنا می نماید یا آنها را به ورزنه، شهری در شرق اصفهان می برد تا آنها را با فرهنگ زیست و زنان سفیدپوش این دیار آشنا کند.
او با میراثک و به این واسطه با بچه ها از دماوند و البرز می گوید، از سرو ابرکوه یا از مهرگان و سپندارمذگان یا از تیشتر در فرهنگ ایران که فرشته نگهبان باران و آناهیتا که فرشته نگهبان آب هاست، سخن می گوید.
اما به همین بهانه که آقایی راهی برای آموزش پاسداشت فرهنگ و زیست ایران به بچه ها برگزیده و آن را به تنهایی و بدون هیچ انگیزه مالی راهبری می نماید، با او به گفت و گو نشسته ایم.
چگونه و چطور به این فکر افتادید که باید به این مقوله مهم آموزشی یعنی مطلعی رسانی درباره میراث فرهنگی به بچه ها بپردازید؟
من همواره به کار با بچه ها علاقمند بودم. در دوره تحصیل همواره سعی میکردم اگر برای پروژه ای این امکان وجود دارد، آن پروژه را به سمتی ببرم که بچه ها در آن نقش داشته باشند.
بعد از فارغ التحصیلی با توجه به رشته هایی که در آن تحصیل نموده بودم (موزه داری در مقطع کارشناسی و بازسازی اشیای تاریخی و فرهنگی در مقطع ارشد) و پیش زمینه ای که در حوزه کار با بچه ها داشتم به این فکر افتادم که پیوند این دو موضوع می تواند بستر مناسبی را فراهم کند تا بچه ها در قالبی نو فارغ از کتاب های درسی با مباحث حوزه میراث فرهنگی و طبیعی ایران آشنا شوند.
چطور شکل دست مانند میراثک را انتخاب کردید؟
فرم دست با نگاهی به شعری از آقای عباس یمینی شریف انتخاب شد :دست در دست هم دهیم به مهر میهن خویش را کنیم آباد در حقیقت میراثک دست هر کدام از ماست که در کنار هم می توانیم شاهد ایرانی آباد و آزاد باشیم.
هر کدام از انگشتان این دست رنگ مخصوص به خود را دارد که هرکدام نشانه یکی از قاره های جهان است. زرد: آسیا، نارنجی: آفریقا، قرمز: آمریکا، آبی: اقیانوسیه و سبز: اروپا. میراثک ضمن اینکه ایرانی است اما با رویکردی جهانی سعی می نماید تا پیغام آور صلح و دوستی برای بچه ها جهان باشد. این موضوع در طراحی صورت که شبیه یک قلب کوچک است، بیان شده است.
بچه ها ارتباط خوبی با این فرم برقرار کردند. آنها به راحتی میراثک را نقاشی می نمایند، عروسکش را می سازند و چهره آن را روی دستشان رنگ می نمایند. به طور کلی سادگی و چهره این شخصیت از جمله مواردی است که در برقراری این ارتباط موثر بوده است.
میراثک چقدر در اصفهان و پرداخت به میراث اصفهان توانسته قدم بردارد؟
اولین ماجرای میراثک با عنوان موجود عجیب و غریبی به نام میراثک در میدان نقش جهان شکل گرفته است. در حقیقت بچه هایی که از سرتاسر ایران با میراثک همراه هستند در اولین روبرو خود با میراثک ضمن آشنایی با او با محوطه تاریخی نقش جهان و سپس با مسجد شیخ لطف الله به عنوان یکی از نمودهای میراث فرهنگی آشنا می شوند. این ماجرا در تاریخ یکم آبان 1399 در ضمیمه آفتاب مهتاب روزنامه اطلاعات هم منتشر شده است.
پس در واقع این شخصیت عروسکی فانتزی را خلق کردید تا کمکی باشد به دغدغه شما در حوزه آشنایی بچه ها با میراث فرهنگی؟
بله همین طور است. میراثک یک شخصیت عروسکی فانتزی است که بچه ها با آن و ماجراهای او همراه شده اند.
آیا پشتوانه ای از نهادهایی متولی میراث فرهنگی اصفهان یا کشور برای پیشبرد آنچه هدفتان از خلق این عروسک بوده داشته اید؟
حقیقتا با توجه به اینکه مکاتباتی با نهادهای متولی داشتم اما تا به امروز هیچ اقدام خاصی در این خصوص انجام نشده است. با توجه به فعالیت هایی که انجام شده و با نظر به اینکه بچه ها ارتباط خوبی با میراثک برقرار نموده اند انتظار دارم تا در مجموعه های زیر نظر میراث فرهنگی مثل موزه ها موقعیتی را برای معرفی و فعالیت های میراثک اختصاص دهند تا به این ترتیب از پتانسیل هایی که حول محور این شخصیت بوجود آمده است بهره بگیرند و بستری برای آشتی بچه ها با مفاهیم حوزه میراث فرهنگی ایجاد نمایند.
شما تجربه کار با بچه ها داشته اید و با نوع نگاه آنها به میراث فرهنگی و طبیعی آشنا هستید، فکر می کنید چقدر اهمیت دارد که نهادهای متولی آموزش و پرورش در مقوله آشنایی بچه ها با میراث فرهنگی و طبیعی قدم های جدی بردارند؟
اگر ما بخواهیم در آینده شاهد جامعه ای باشیم که حافظ هویت ملی خودش باشد باید در قدم اول کاری کنیم که به آن چیزی که تحت عنوان هویت ملی می شناسیم علاقمند شوند. علاقمند شدن به هر چیزی در پی شناخت از آن موضوع شکل می گیرد. پس از اینکه این شناخت شکل گرفت به صورت ناخودمطلع علاقه بوجود می آید و وقتی جامعه ای به این مرحله رسید خودش از آن هویت ملی (میراث فرهنگی و معنوی و طبیعی) حفاظت می نماید. آن وقت است که دیگر ما شاهد این حجم از وندالیسم در محوطه های تاریخی و طبیعی نخواهیم بود.
در این میان یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین نهادهایی که می تواند جامعه را به این مرحله برساند، آموزش و پرورش است. آموزش و پرورش باید با برنامه ریزی منظم و با برگزاری کارگاه های عملی و بازدیدهای منظم از مراکز تاریخی و فرهنگی شهر، کوشش کند تا بچه ها با هویت فرهنگی محل زندگی خودش آشنا شوند. در زمان حاضر، بعضی بچه ها، شخصیت ها و محوطه های تاریخی کشورهای دیگر را به مراتب بهتر و بیشتر از نمودهای فرهنگی محل زندگی خودشان می شناسند. چرا؟ چون بیشتر در معرض آن هستند؛ آن هم با روش های خلاقانه و این در حالی است که مطالب موجود در کتب درسی ما فارغ از یک فضای تعاملی و در قالب به اصلاح خشک معرفی شده است که متأسفانه همان هم به علت حجم زیاد مطالب درسی و کمبود زمان اغلب به شکل چیزی شبیه برطرف تکلیف ارائه می گردد.
منبع: همگردی